رابطه جذاب ديگر، رابطه صميمانه اوسامو و شوتا است. آرزوي اوسامو اين است كه شوتا او را پدر صدا كند. او در اين خانواده در حال تمرين نقش پدر بودن است. شوتا را در راه پول در آوردن براي خانه شريك مي‌كند. در دريا صميمانه او را متوجه تغييرات بدنش مي‌كند. حتي رابطه او و يوري را نيز مديريت مي‌كند. در پايان زماني شوتا نام پدر را بر او مي‌گذارد كه ديگر اوسامو را از دست داده است. شوتا  را مي‌توان درواقع ادامه شخصيت كيوكو درNobody Knows  دانست كه حال به يك خانواده ديگر آمده است و كاملا آماده مسئوليت پذيريست. او به‌نوعي در تمام اين مدت متوجه غير واقعي بودن هويت خودش در اين خانواده است. به همين دليل هيچ‌گاه نمي‌تواند رو در روي اوسامو او را پدر صدا بزند.

در اين ‌ميان تنها شخصيت آكي پرداخت زيادي ندارد و تغيير چنداني در اين خانواده نكرده است. او را بيشتر آدمي تنها مي‌بينيم كه كار كردن در يك كلوب جنسي روزبه‌روز او را تنها‌تر هم مي‌كند. از گذشته رابطه‌ او با خانواده‌اش نيز چيز چنداني دستگيرمان نمي‌شود.

خانواده دزدان فروشگاه، صميميت و ارتباطي را در بين اعضايش دارد كه از سنت خانواده‌هاي ژاپني مي آيد، اما كورئيدا در جامعه مدرن ژاپن ديگر نشاني از  آن را نمي‌بيند

 يوري كه با آمدنش موجب صميميت بيشتر افراد اين خانواده شده بود، در ادامه با دزدي ناشيانه‌اش عاملي براي فروپاشي آن مي‌شود. همچنين به دزدي‌هاي افراد خانواده ناخواسته پايان مي‌دهد. خانواده‌اي كه وقتي دربرابر قانون قرار بگيرند ديگر هويتي ندارند. در سكانس‌هايي كه كورئيدا دوربينش را در جايگاه مخاطب قرار داده تا اعترافات شخصيت‌هايش را بشنوند، خودش را از قضاوت مبرا كرده و آن را به عهده مخاطبان گذاشته است.  هريك از شخصيت‌ها دربرابر چشمان مخاطب از گذشته‌اي كه از آن آمده‌‌اند حرف مي‌زنند. گذشته‌اي كه نشان مي‌دهد كه اين شخصيت‌ها آنقدر هم خوب نبودند ولي سياه هم نيستند. شخصيت‌هاي فيلم دزدان فروشگاه به معناي واقعي خاكستري‌اند. وقتي ارزش خود را بقاي خانواده به هر قيمتي گذاشته‌اند، قضاوت آن‌ها سخت مي‌شود. قانون نمي‌تواند اين خانواده را درك كند پس نبايد با آن رو‌به‌رو شوند. آن وقت منطقي است كه براي مادربزرگ اورژانس خبر نكنند. يا در مقياس تلخ‌تر وقتي شوتا گير افتاده است، اعضاي باقي مانده به‌دنبال فرار باشند. اما چنين خانواده‌ي همان‌طور كه مادربزرگ مي‌گفت دوام زيادي ندارد.

حال در ادامه سرنوشت‌هاي نامعلوم زيادي پيش رويمان قرار دارد. همان‌طور كه در فيلم Nobody Knows كورئيدا، كسي نمي‌داند سرنوشت بچه‌هاي باقي مانده در پايان فيلم چه خواهد شد، در اينجا نيز نمي‌دانيم كه سرنوشت يوري و شوتا چه خواهد شد. نمي‌دانيم آيا خانواده واقعي يوري، دوباره او را سر راه خواهند گذاشت يا نه؟ اما تفاوتي كه بچه‌هاي اين فيلم با فيلم Nobody Knows دارند اين است كه آن‌ها شانس اين را دارند كه در دل يك خانواده جاي بگيرند. يوري به خانواده واقعي‌اش بازگشته است و شوتا نيز به‌دنبال آن‌ها خواهد رفت. شايد مي‌توانيم اميدوار باشيم بلاخره يوري و شوتا برخلاف اكثر بچه‌هاي سينماي كورئيدا، رنگ مدرسه را به خود ببينند. همچنين يوري و شوتا هركدام يكبار به سزاي عمل خود رسيده‌اند و شايد در ادامه راهي اخلاقي را براي پول در آوردن انتخاب كنند.

 در پايان مي‌توان گفت، خانواده دزدان فروشگاه، صميميت و ارتباطي را در بين اعضايش دارد كه از سنت خانواده‌هاي ژاپني مي‌آيد، اما كورئيدا در جامعه مدرن ژاپن ديگر نشاني از آن را نمي‌بيند. فروپاشي اين خانواده در انتها، به‌نوعي نشان از فروپاشي جامعه سنتي ژاپن نيز مي‌تواند باشد.